بصیرت

بصیرت

 

پیامبر عظیم الشان اسلام (ص)میفرماید : بدبخت کسی است که به خاطر دنیا , آخرتش را بفروشد و بدبخت تر از او کسی است که به خاطر دنیای دیگران ؛ آخرتش را بفروشد

امروزه چه کسی میتواند به قسم حضرت عباس بگوید که در جریان فتنه , حق با میرحسین موسوی و کروبی بود ؟ چه کسی میتواند با همین قسم حق را به گروه برنده در انتخابات بدهد ؟  واقعا حق با چه کسی بود ؟ یادمان نرود که قرار نیست به خاطر دنیای دیگران , آخرتمان را بفروشیم . قسم حضرت عباس ؟!  انشاالله یادمان نرود . خوب حق بصورت کامل با چه کسی بود ؟ اصلا واژه فتنه یعنی چه ؟ فتنه یعنی دروغی که آمیخته به یکسری واقعیتها بوده و افراد با هوچی گری و شانتاژ از این واقعیتها در جهت دروغهای خودشان بهره میجویند . پس این امکان برای هر دو طرف وجود دارد که جزئی از عوامل فتنه باشند ؛ هرچند که خودشان از این امر غافل بوده و به آن دامن زنند . به هر حال دو مطلب حائز تذکر میباشد : 1- با توجه به اینکه ما به خوبی نمیدانیم حق با چه کسی است پس بنا بر فرمایش امیرالمومنین بهتر است همچون بچه شتر نگذاریم کسی از ما بهره برده و شیرمان را دوشیده یا از ما سواری بگیرد . امروزه ما میبینیم که به راحتی افرادی که ادعای مسلمانی دارند ؛ در مورد برادر مومن خود زبان به سخن باز نموده و از او بدلیل همین مواضع سیاسی به بدی یاد میکنند حال آنکه اولا به حرفها و گفته های خود یقین ندارند و ثانیا در هیچ محکمه ای این حرفها به اثبات نرسیده و ثالثا کارها و حرفهای خود را با افراطی گری و استفاده از عوامل افراطی که متاسفانه نمیفهمند که چه ضربه ای به نظام میزنند ؛ میخواهند به کرسی بنشانند مثلا : گیریم که آقای کروبی وبسید حسن خمینی بد ! آیا با چه مجوزی و یا با کدامین فتوا به خودمان اجازه میدهیم به حریم ایشان تجاوز نموده و به آنها توهین نموده و یا در جریان سخنرانی مراسم حضرت امام در 14 خرداد ؛ مانع صحبتهای ایشان شده و بعد هم شاهد در آغوش گرفتن ایشان از طرف مقام معظم رهبری باشیم و خجالت هم نکشیم ؟ و یا ایشان  را کتک بزنیم !!! بنده در همین رابطه دو مثال از صدر اسلام و شرایط فعلی جهان میزنم که بهتر متوجه اعمالمان باشیم .الف - در صدر اسلام و زمانی که امیرالمومنین با  خلیفه ثانی در حال مجادله بر سر حق حکومت بودند ؛ دو نفر دیگر نیز در محفل حضور داشتند , مقداد و زبیر . به  فرق این دو نفر باهم  توجه نمائیم :در زمانی که بحث داغ داغ بود ,  مقداد دست بر غلاف شمشیر نهاده و فقط دهان مبارک امیرالمومنین(ع) را مشاهده مینمودند ولی زبیر خشمناک شده و شمشیر کشیده تا عمر را از بین ببرد و به سمت او حمله کرده  که امیرالمومنین دستهای او را گرفته و میفرماید : چکار میکنی ؟ مگر نمیبینی که در حال بحث هستیم ؟!. حال زبیر به کجا رسید و مقداد به کجا ؟ آیا صحیح است در حالیکه هیچ فرمایشی از طرف مقام معظم رهبری به ما نرسیده و حتی نظرات ایشان حاکی از جلوگیری از اینگونه اعمال بوده و دائم سفارش به وحدت مینمایند و حمله به کوی دانشگاه را تقبیح نموده و با این عبارت از آن یاد میکنند که این افراد قلب من را به درد آوردند چرا  که  به اسم من دست به این عمل زدند ! و یا با به آغوش کشیدن سید حسن در مراسم سالگرد حضرت امام از ایشان به خاطر حرکت عده ای نادان دلجویی مینمایند آنهم در انظار عمومی ؛حال این افراد که دم از ولایت نیز میزنند ؛چگونه خودشان و این سخنان و حرکات مقام معظم رهبری را توجیه مینمایند  ؛ الله اعلم . ولایتمداری که به ادعا نیست ؛ باید در عمل پا جای پای ایشان بگذاریم 2- در جریان آتش زدن قرآن کریم  که مورد لعن و نفرین تمامی علما خصوصا مقام معظم رهبری بود ؛ و فتوا به مهدور الدم بودن عوامل این جنایت دادند ؛ لیکن در انتهای فتوا عنوان شد که البته با اجازه حاکم شرع  میتوان این فتوا را به اجرا درآورد ؛ عزیران در مورد فتوا با این صراحت ؛ اجازه حاکم شرع لازم میباشد ؛ چگونه است که برای حمله به خانه فردی که نه تنها برایش فتوا صادر نشده ؛ بلکه اجازه ای هم از حاکم شرع نداریم ؛ به خود اجازه میدهیم که دست به چنین اعمالی بزنیم ؟! مگر نه اینکه پیامبر (ص) با علم لدنی خود میدانستند که جریان ثقیفه شکل خواهد گرفت و با قدرتی که داشتند میتوانستند آن افراد را از صحنه سیاسی حذف نمایند ولی چرا اینکار را نکردند ؟ آیا پیامبر نمیدانستند که آن افراد جریان دین را عوض مینمایند ؟ به هر حال و به هر دلیلی که نبی مکرم اسلام اینکار را ننمودند ؛ باید اینرا بفهمیم که صلاح مردم را ولی فقیه تشخیص داده و تا ایشان امری بر خلاف کسی صادر نفرموده اند نباید کاسه داغتر از آش شده و عامل دست عده ای که معلوم نیست با چه هدفی ( نادانی خود یا عامل استکبار بودن)  به دنبال تشنج در جامعه هستند ؛ باشیم . شما آقای ولایتمدار  آیا تا بحال فکر کرده ای که با کشته و یا زخمی شدن امثال کروبی ها چه کسانی خوشحال و چه کسانی ناراحت میشوند ؟ آیا فکر کرده اید که مقام معظم رهبری جزئ کدامیک از این افراد میباشد . چه کسی نهایت بهره را از این مسائل میبرد ؟ آیا اسلام دین خشونت است که اینگونه با مخالفینمان برخورد نموده و زبان منطق را به کنار گذاشته ایم ؟ آیا با این کار ؛ مخالفین ولایت بزرگتر میشوند یا محدودتر ؟ و آیا اگر روزی فهمیدیم که عامل دست افرادی برای رسیدن به اهداف دنیایی آنها بوده و به بهانه ولایتمداری و افراط نمودن ؛ با آبروی مومنی بازی نموده ایم که الان دیگر وجود ندارد ؛ چگونه باید از او حلالیت بطلبیم ؟ آبرویی که از مقام کعبه بالاتر است و امام صادق به یکی از اصحابشان میفرمایند : آیا حاضری که لجن برداشته و کعبه بمالی که میگوید نعوذ بالله و امام میفرمایند که چگونه است حال آنکه آبروی برادر مسلمان خود را میبریم ؛ حال آنکه از مقام کعبه بالاتر است ؟ و آیا ..... ؟ من نمیگویم که حق با افرادی همچون کروبی میباشد ولی به این نکته اشاره دارم که تا فرمایشی از طرف مقام معظم رهبری در مورد فردی صادر نگردیده ؛ حق نداریم او را به مسلخ برده و تفسیر به رای نماییم و خودسرانه عمل کنیم شاید بعدها ثابت شود که حق با شما بوده ولی یقینا کار امروزتان ولایتی و مورد رضای خداوند نمیباشد و ثوابی در آن نیست . چون بر اساس دستور ولایت نبوده و ما به دهان مبارک ولایتمان نگاه نکرده ایم بلکه شمشیر کشیده و خودسرانه به طرف مقابل یورش برده ایم

مطلب 2- بصیرتی را که مقام معظم رهبری به آن اشاره فرموده اند را مورد توجه قرار داده و با مطالعه متون صدر اسلام و فتنه های تاریخ بر آگاهی های خودمان نسبت به عملکرد دشمنان و برخورد ائمه و سفارشهای انجام پذیرفته توسط بزرگان ؛ بیافزائیم . امروزه اگر بخواهیم بدون هیچ بصیرتی و فقط به اسم تعصب ؛ کاری را انجام دهیم ؛ و ندانیم که چه میخواهیم و برای که سنگ به سینه میزنیم و بازیچه چه کسانی هستیم ؛ حکایت آندسته از افرادی میشویم که در موقع صلح امام حسن ؛ به ایشان ایراد گرفتند . به راستی اگر امروز مقام معظم رهبری بر فرض محال فرمان دهند تا با اسرائیل کنار بیائیم ؛ ما چکار خواهیم کرد ؟ آیا با همین افراطی گری و بر اساس شانتاژ عده ای صحنه گردان ؛ حکم به ارتداد آقا نمیدهیم ؟ همانگونه که عده ای در هنگام خطبه نماز جمعه به آقا ایراد گرفتند که : ایشان نباید اعلام مینمود که نظرات آقای احمدی نژاد به بنده نزدیکتر است . و این به آن معنا میباشد که این افراد اصلا معنای ولایت را نفهمیده اند و ولایت را تا جایی قبول دارند که مطابق نظرات ایشان نظر دهد . آنها برای ولایت تعیین تکلیف میکنند و نه ولایت بر آنها و همین افراد اگر در دوران امامان معصوم قرار داشتند نیز همینگونه رفتار مینمودند . اصلا خداوند متعال این آزمایش را برای ما قرار داد تا میزان ولایت پذیری خودمان را بسنجیم . به خود میگویم : ای حقیری که عمری را در مجالس امام حسین سینه چاک زدی که ای امام حسین ؛ اگر من در روز عاشورا بودم ؛ حتما از پا به رکابهای شما میگردیدم ؛ امروز نسبت به حسین زمان خود و ولایتی که این همه مورد تاکید حضرت امام بود ؛ چگونه رفتار نمودی و مطیع محض فرمایشات ایشان بودی ؟ چگونه از این امتحان الهی بیرون آمدی ؟ آیا جزئ آندسته افرادی بودی که قلب نازنین ایشان را به درد آورد و با اعمال افراطی و به اسم ایشان حرکاتی نمود که نه تنها مورد تائید ایشان نبود بلکه آنرا به شدت مورد انتقاد قرار دادند ؟ یا جزئ آماده به گوشانی بودی که به خاطر دنیای دیگران ,خود را به آنها نفروخت و لااقل جزئ بدبخت ترینها نبود ؟ در انتها تاکید بر این کلام نور چشممان رهبر فرزانه انقلاب لازم است که : بصیرت , بصیرت , بصیرت .بصیرت به معنای واقعی آن و از کلام اهل فن و روایات و احادیث و سخنان بزرگان و نه از زبان سودجویان و گروههای سیاسی . که هر چه میکشیم از این جناح و جناح بازی و بازیهای سیاسی و فریب مردم توسط این گروهها میباشد . اصلا مگر میشود گروهی بود و منافعی دنیایی نداشت و به خاطر این منافع پا روی حق نگذاشت و با آبروی مخالفین بازی ننمود ؟ یعنی دقیقا همینجا باید حواسمان را جمع کنیم که مصداق این فرمایش نبی مکرم اسلام نگردیم که بدبخت تر کسی است که به خاطر دنیای دیگری ؛ آخرتش را بفروشد .

مطلب 3 - بنده نه تنها از مخالفین آقای احمدی نژاد نیستم بلکه بنا بر نظرات مقام معظم رهبری و تا نظری خلاف نظرات قبلی ارائه ننموده اند ؛ بر خود وظیفه میدانم از ایشان حمایت نمایم ( که ملاک فعلیت افراد است و شاید آقای احمدی نژاد ؛ هر آن تغییر نموده و نظرات ولایت نیز تغییر نماید) لیکن صحبت من اینست که آقای احمدی نژاد  و امثال ایشان ؛ به مصداق لامپی میمانند که هر لحظه امکان دارد بسوزند و از خط خارج گردند . پس نقطه اتکائ من و شما نباید که قرار گیرند . ما باید به دنبال نور مهمتر و دائمی تری باشیم که همچون خورشید میدرخشد و چه کسی بهتر از مقام معظم رهبری پس هر کس مورد تائید ایشان بود ؛مورد تائید ما نیز قرار میگیرد و برعکس . ولی در انتها این نکته را نیز اضافه مینمایم که : آقای احمدی نژاد یک فرد است ؛ ما روی ایشان مشکلی نداریم ولی یقینا در کنار ایشان افرادی قرار دارند که به خطا میروند و کسانی هستند که از طرف دشمنان و بدون آنکه ایشان اطلاع داشته باشد ؛ هدایت میگردند همانطور که در مورد دیگران نیز این حرف مصداق دارد . پس امروز نمیتوان تمام کارهای گروهی را که خود را مدعی حامیان این حضرات میدانند ؛ به صرف وصل بودن به ایشان تائید نمود . شاید این دور و بری ها هستند که به خاطر افکار پلیدشان و با هدایت بیگانه در حال بازی دادن من و شما هستند و البته به اسم ولایتمداری . حواسمان باید خوب جمع باشد . یکی از همین آقایان روزی به بنده میگفت : هر کس احمدی نژاد را قبول ندارد ؛ ضد ولایت است ؟! بنده هم در جوابش گفتم : از کی تا بحال اگر کسی نور لامپ را قبول نداشت به معنای آنست که خورشید را قبول ندارد ؟ اصلا این چه قیاس باطلی است که حد رهبرمان را تا این حد پائین می آورید که با یک فرد مقایسه مینمائید ؟ آقای احمدی نژاد خوب ولی تائید یا قبول نداشتن ایشان هیچگونه ربطی به ولایت ندارد و این افکار ساخته و پرداخته کسی نیست جز دشمنان نظام که همچون گرگی که در لباس میش درآمده اند ؛ دارند برای ما به ظاهر دلسوزی نموده و این افکار را به خورد ما میدهند . و امروز اگر این حرف را قبول نمائیم و روزی برسد که خدای ناکرده همین آقا در مقابل مقام معظم رهبری بایستد ؛ دیگر جوابی برای مخالفینمان نخواهیم داشت . یک کلام : احمدی نژاد و دیگران تا موقعی عزیزند که در خط ولایت هستند و اگر همه ما اینگونه باشیم و اینگونه فکر کنیم ؛ حساب کار دست همه خواهد آمد که دیگر اینگونه مملکت را به آشوب و فتنه نمیکشانند .   والسلام . ما را هم دعا کنید که عاقبت به خیر شویم در این دنیای وانفسایی که حق ؛ ناحق و ناحق ؛ حق جلوه مینماید و شهادت دروغ زیاد میگردد و زمانیکه مردم به آنی دین خود را فروخته و شب را به سر میکنند در حالیکه مسلمانند و صبح کافر میشوند و یا صبح مسلمانند و شب که فرا میرسد ؛ کافرند. زمانیکه فتنه ها بیداد میکند و مردم اسیر گروهها و دستجات میشوند . پناه بر خداوند متعال  

 

گروه فرهنگی تحقیقاتی عرفان الظهور

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد